داف گلدمن یک دانشمند دیوانه است که هیچگونه محدودیتی برای خلاقیت قائل نیست. او برای پخت هنرمندانه نان در مدرسه آشپزی تا شیرینیهای عجیب و غریب شهرت دارد. اگر شما هم مثل من از طرفدارهای داف هستید خواندن این مطلب از بخش باسرآشپز مجله فیدیلیو را از دست ندهید.
اگر نگاهی روانکاوانه به دنیای داف بیاندازید متوجه میشوید که او چگونه کیک را به زندگی خودآورد.
دستهای او مانند یک شعبدهباز هستند. کیکهایی میسازد که واقعا عالی به نظر میرسند. اگرچه داف در ابتدا میخواست سرآشپز باشد، اما او در نهایت عاشق پختن کیک شد و به خوبی ثابت کرد که آن یک مهارت ویژه است.
نام واقعی او جفری است
او با نام داف جفری آدام گلدمن متولد شد – ویلی، برادر بزرگترش، مسئول نام مستعار او، دافی ست. داف میگوید: “همانطور که ویلی سعی کرد جفری را تلفظ کند، آن را به اشتباه دافی گفت”.
پخت و پز در جهان داف جادوییست
“چیزی که در مورد پخت و پز وجود دارد این است که، هربار که آن را انجام میدهید جالب و اسرارآمیز است”.
شما مقداری از هر یک از این مواد تشکیل دهنده عجیب – نمک، شکر، آرد، ادویه جات و تخم مرغ- را برمیدارید و با ترکیب نسبتهای متفاوتی از آنها، میلیونها غذای متفاوت و طعمهای مختلف بدست میآورید.
او در ابتدا میخواست آشپز شود نه قناد
اولین چیزی که داف پخت واقعا کیک نبود .”من فکر میکنم اولین چیزی که موفق به پخت آن شدم Shrinky Dink (نوعی کاردستی پلاستیکی که درون فر قرارگرفته و پف میکند) بود. اون واقعا عالی بود پسر!”
معلم آشپزی داف، سیندی ولف، به او اجازه آشپزی نمیداد. او می گوید:” من میخواستم آشپزی کنم و او به من اجازه نمیداد، اما به فردی برای پخت بیسکویت و نان ذرت نیاز داشت، به این ترتیب من برای ۲ سال این کار را انجام دادم”.
حتی به عنوان یک آشپز حرفهای اشتباهاتی شبیه یک فرد تازهکار دارد
زمانی که داف در مدرسه آشپزی بود، پختن نان جشن فارق التحصیلی بر عهدهی او قرارگرفت. او نانهای زیبا در شکل و سایز متفاوت پخت اما یک جزء مهم را فراموش کرد، نمک! معلم گفت:” هی داف این نانها واقعا عالی به نظر میرسند، همهی آنها زیبا هستند. داف به یادمیآورد”معلم از او پرسید: آنها را تست کرده است و او پاسخ داد نه” . داف ادامه میدهد “ما به محلی رفتیم که نانها آنجا بودند و من مقدار از نان را تست کردم؛ من نمک را فراموش کرده بودم”
او میتواند با دونات زغال اخته زندگی کند
“اگر من میتوانستم بقیه زندگی خود را فقط درحال خوردن باشم و اگر من مجبور میشدم یک چیز را انتخاب کنم، آن یک دونات ذغال اخته بود. آنها بهترین هستند. ”
مادر او بزرگترین طرفدار اوست
“هیچ کسی مانند مادرم باعث بالا رفتن اعتماد به نفس من نمیشود. من میتوانستم چیزهایی بپزم و خوب بودن اما میدانستم که این بهترین کار من نیست. اما مادرم طوری وانمود میکرد که این یک مائده بهشتی ست.”
او برای یک غذای خوب مردم را هل میدهد!
وقتی که به چین سفر کرد، بهترین تجربه داف خوردن غذایی به نام dim sum در رستوران محلی در هنگکنگ بود. او می گوید” برای گرفتن غذا dim sum شما مجبورید کمی مردم را هل دهید”. همچنین او به خاطر میآورد : “همه چیز روبه راه بود چون من خیلی بزرگتر از چینیها بودم. این فقط یک رویداد فرهنگی جالب بود “.
او تشریفات خاصی برای صرف شام آخر هفته دارد
“من همیشه غذاها را از ظرف خودشان، معمولا ایستاده و بر روی سینک میخورم. به طور کلی، هر وعده غذایی من شامل ترکیبات مختلفی از خوراکیهاست.” همچنین توضیح میدهد ” این عادتیست که از کار در رستوران برایم ایجاده شده است”.
اگر داف در صنعت غذا نبود نوازنده موسیقی میشد
من قنادی را انتخاب کردم تا بتوانم در یک گروه موسیقی نوازندگی کنم. آنوقت میتوانستم بگویم : آره من یک موزیسین هستم که کار هم دارد. اما در واقعیت من یه مکانیک میشدم.
شیکاگو شهر مورد علاقه او در کشور است
“شما میتوانید هرچیزی را در شیکاگو پیدا کنید، غذای لهستانیها فوقالعاده است. فقط آنها میدانند که چگونه گوشت را عالی بپزند. من غذاهای خوشمزهی زیادی را در شیکاگو امتحان کردم.
او همیشه آمادهی ماجراجویی است!
جالبترین مکان برای داف چیست؟ او می گوید: “ایستادن در پیادهرو، خارج از یک فرودگاه در یک شهر، که من هرگز آن را انجام ندادهام”.
برای داف، قناد بودن مانند داشتن یک قدرت ویژه است
“هر کسی که در آشپزخانهها کار میکند میتواند طبخ کند، اما تعداد کمی از مردم میتوانند کیک بپزند. من احساس میکنم زمانی که شما میتوانید کیک بپزید و آن را خوب انجام دهید، از نظر دیگران شما چیزهایی را میدانید که آنها نمیدانند”.
اشتباهات او بهترین معلمان او هستند.
“من همیشه اشتباه میکنم، و چون همیشه در اشتباه هستم، میدانم که چطور میتوانم آنها را درست کنم.”